امروزه و به خاطر آنکه واژه کارورزی کاربردهای فراوانی دارد، گاهی اوقات به سختی میتوان منظور گوینده را از واژه کارورزی استنباط کرد. در حقیقت میتوان هر تجربه آموزشی را که با شغل ترکیب شود، کارورزی نامید و همین ترکیب است که کارورزی را به ابزاری منحصر به فرد برای کنکاش شغلی تبدیل میکند.
اصل کلمه کارورزی به واژه کارورز برمیگردد و به فردی گفته میشود که در حین تحصیل در آموزش عالی و یا بلافاصله بعد از پایان دوران تحصیل و تنها با هدف کسب تجربه و مهارت کاری و عملی در مؤسسهای مشغول بکار میشود کارورزی میتواند برای افراد حالت اجباری یا اختیاری داشته باشد. یعنی کارورز گاهی اوقات باید برای گذراندن دو یا سه واحد درسی در دانشگاه به دوره کارورزی روی بیاورد و یا اینکه خودش به طور داوطلبانه در یک واحد صنعتی یا اداری مشغول کاربدون دستمزد شود. دوره کارورزی امکان و فرصتی برای آشنایی دانشجویان با محیط کار محسوب میشود که نه تنها باعث افزایش قابلیتهای آنان برای اشتغال در آینده میشود بلکه به کارورزان قدرت انتخاب بیشتری در انجام وظایف ارائه شده میدهد تا بتوانند بهتر به علاقمندیها و گرایشهای خود در زمینههای مختلف پی برده و نقاط ضعف و قوت کار خود را ارزیابی کنند. مثلاً حضور در کتابخانه برای کارورز، برخورد با واقعیتها را به دنبال دارد. در واقع میتوان اصول نظری که اساس یک مصاحبه خوب در بخش مرجع را تشکیل میدهند به بهترین شکل در کلاس درس تدریس کرد اما روشهای ارتباطی واقعی را فقط از طریق تمرین و برخورد با مراجعهکننده میتوان کسب کرد و در مرحله عمل است که کارورز قادر به برقراری ارتباط گفتاری یا کلامی و افزایش مهارتهای ارتباطی گفتاری و غیر گفتاری خواهد شد. آشنایی با منابع مرجع به خاطر نیازهای فوری و سرعت عمل داشتن در امر اطلاعرسانی همه از مزایای حضور در کتابخانه محسوب میشوند.کارآمد شدندانشجویاندر هر زمینهای و همچنین مهیا کردن آنها برای اشتغال ، چیزیفراتر از آموختههاینظریکلاسدرسرا میطلبد و نتایجمثبتیکهازهمپاشدنعلمبا عملحاصلمیشود بر هیچکسپوشیدهنیست. کارورزی به دانشجویان فرصت میدهد تا به بهترین نحو از یک محیط کاری عینی تجربه کسب کنند. امروزه در جهان، کارورزیبهترین گزینه برای انجام کنکاش شغلی به شمار میرود. در واقع کارورزی یک تجربه دست اول و عملی است که به دانشجویان اجازه میدهد بهترین نتیجهگیریها را درباره ارتباط احتمالی خود و یک زمینه شغلی، انجام دهند. از همه مهمتر اینکه کارورزی میتواند به دانشجویان مهارت های شغلی مهمی را همانند برقراری ارتباط، تعهد کاری، وقت شناسی، حل مساله، کارگروهی، خودمدیریتی، برنامهریزی و سازماندهی و آشنایی با فنآوری بیاموزد که امروزه برای شاغل شدن بسیار واجب و ضروری هستند. اما متأسفانه کارورزی در سیستم آموزش عالی کشور ما چندان از سوی دانشجویان جدی گرفته نمیشود. به نظر میرسد دلیل این امر عدم آشنایی دانشجویان با ضرورت آمادگی شغلی در دوران دانشجویی و عدم اطلاع از نقش حیاتی کارورزی در آمادگی شغلی باشد. همچنین به نظر میرسد در حال حاضر دفاتر ارتباط با صنعت دانشگاهها که مسوول تسهیل امر کارورزی هستند، هنوز درک صحیح و کاملی از مفهوم کارورزی ندارند. به همین دلیل است که اکثر کارورزان ما ابتداییترین اصول و مقررات محیط کار نظیر نحوه برخورد با مجموعه کارمندی و کارگری را نمیدانند و در نتیجه قادر به استفاده بهینه از این دوره حیاتی نمیباشند. بطور کلی احساس نیاز عامل مهمی برای به حرکت درآمدن و به حرکت درآوردن است. اگر دانشگاه از طریق دفاتر ارتباط با صنعت این احساس نیاز را در دانشجو بوجود بیاورد که برای ورود به بازار کار باید آنچه را که در اینجا بصورت تئوری میآموزد،اجرا کند، آنوقت دانشجو قدر هر ثانیه دوره کارورزی خود را خواهد دانست، زیرا او نیاز را حس کرده است. چنین دانشجویی وقت و انرژی زیادی صرف میکند و مصمم است تا گوی سبقت را از دیگران برباید تا شغل شایستهای پیدا کند و در آن موفق شود. درحقیقت دانشجویانی که از یک سو بنیه علمی خود را تقویت میکنند و از سوی دیگر خود را از نظر عملی و کاربردی آماده میکنند، براحتی وارد بازار کار میشوند و حتی حاضر به کار کردن با حقوقها و دستمزدهای پایین نیستند. با بررسیهایانجامشده توسط محققان، به نظر میرسد که برای انجام یک کارورزی صحیح و مؤثر عواملی همچون مدیریت، برنامهریزی صحیح، نوع کارارائه شده به کارورز،میزاناعتبار دورهِ کارورزی و حمایتهای جانبی از کارورز دخیل هستند. در ضمن لازم است دانشگاهها از طریق برگزاری کلاسها و جلساتی دانشجویان را با اهمیت و ضرورت استفاده بهینه از دوره کارورزی آشنا سازند. به طور ایدهآل، امید میرود کارورزی به شغل نهایی دانشجویان در آینده تسری یابد. تجربه کارورزی و تجربههای مشابه میتوانند ابزار ارزشمندی برای کنکاش شغلی باشند به شرط آنکه دانشجویان با تعهد و صداقت به آنها بپردازند. اگر کارورزی، فرایند تفکر بر روی عملکرد و خودسنجی را به دانشجویان بیاموزد، بسیار مفید واقع شده است.رسالت مراكز آموزش عالی در تولید علم و گسترش دانش بر اساس ارزشها و فرهنگ جامعه ، خود مبتنی بر ارزشها و فرهنگ بومی جامعه ، خود مبتنی بر گام های ابتدایی در آشنا سازی كودكان و نوجوانان در مقاطع پائینتر تحصیلی با روش های گروهی ،اكتشاف ، حل مساله و رشد تفكر انتقادی و در ادامه پیگیری تخصصی آنها در مقاطع مختلف آموزش عالی است. در این راستا مدیران مراكز آموزشی كه با انسان و تربیت او سر و كار دارند باید به اهمیت نقش و وظیفه خود آگاه باشند.توسعه و اثر بخشی سازمان های آموزشی (بویژه مدرسه) از طریق خلق و تعلیم معارف و در سایه ی تجربه امكان پذیر است .اگر عمل بدون اندیشه موجد فساد و دوری از اهداف می شود، علم بدون عمل نیز موجب انباشته شدن نظریات نامربوط در مغز شده و آنگونه می شود كه كارآیی مدیران و اثر بخشی سازمانی مدیران مدارسی كه در رشته ی مدیریت و برنامه ریزی آموزشی تحصیل كرده اند تفاوت معناداری با مدیرانی كه در سایر رشته ها درس خوانده اند و بر مبنی تجربه و منش مدیریتی به این پست رسیده اند و این احتمالا بهانه و حتی دلیلی موجه برای تردید مسئولان آموزش و پرورش در كارآیی دروس و فارغ التحصیلان رشته های دانشگاهی بویژه علوم تربیتی باشد. در پی جویی علت این امر آنچه بیش از همه جلب نظر می كند فقدان تجربه ی كاری فارغ التحصیلان در مدارس است آن سان كه حتی بعضی از اساتید این رشته نیز محصول فرآیند تدریس و تحصیل در این رشته را تربیت متخصصان پژوهشگر در عرصه ی مدیریت و نه پرورش مدیر آموزشی می دانند. ارائه دو یا حداكثر چهار واحد كار عملی مدیریت نیز اگر چه تاثیر گذار خواهد بود اما برای حل این مساله كافی نخواهد بود. در راستای پاسخ به این مسئله چند پیشنهاد مطرح می شود: اول اینكه دانشجویان متقاضی ورود به رشته ی مدیریت آموزشی در بدو ورود مورد مصاحبه ی تخصصی و بررسی شخصیت قرار گیرند تا از وجود كاراكترها ی مدیریتی در آنها اطمینان حاصل شود، چه اینكه مدیریت غیر از علم بودن هنر نیز هست. دوم: دانشجویان این رشته از همان ترم های آغازین (همانند دوره های انترنی دانشجویان پزشكی ) دوره های عملی را در مدارس و سایر مراكز آموزشی گذرانده و بازدید های جمعی از مدارس (بویژه آنهایی كه به لحاظ مدیریتی ، موفق شناخته می شوند) داشته باشند.سوم : از مدیران مدارس خواسته شود تا كار ورز را نه بعنوان مزاحم و یا كارگر رایگان محكوم به بیگاری در مدرسه – آنگونه كه برخی دانشجویان تعریف می كنند- بلكه به عنوان مدیر فردای فرایند تعلیم و تربیت بنگرند.در مدیریت مدرسه بعنوان یك سازمان اجتماعی باز از علوم مختلفی از جمله روانشناسی ، فرهنگ و رفتار سازمانی، آمار و روش های تحقیق و نیز نظریه های مدیریت ، روابط انسانی و نظارت و راهنمایی تعلیماتی و … بصورت گسترده ای استفاده می شود . اموری چون كار گروهی و تیمی ،ایجاد انگیزه و روابط اجتماعی مورد توجه است و روانشناسی سازمانی نیز فرآیندهایی مانند مدیریت كلاس ،ایجاد انگیزه در معلمان ،توجه به نیازها و خواسته های افراد و مشاركت دهی آنها در تصمیم گیری را با هدف ایجاد تعهد بیشتر به پیگیری تصمیمات سازمانی دنبال می كند. تمام این دانشهاباید با تجربه جمع شوند تا بتوانند موجب اثر بخشی مدرسه شوند. اثر بخشی(به معنای حركت صحیح در راستای اهداف سازمانی ) خود به كارآیی افراد سازمان بستگی تام داشته و مدیر در این میان بدلیل اثر گذاری بر كل سازمان مورد عنایت ویژه ای است. كارورزي و كارآموزي ميتواند ابزار بسيار مهمي در راستاي آمادگي شغلي دانشجويان و فارغالتحصيلان باشد اما بنا به دلائل مختلفي به تدريج در فرهنگ دانشگاههاي ايران رو به اضمحلال است. دوره كارورزي امكان و فرصتي براي آشنايي دانشجويان با محيط كار محسوب ميشود كه نه تنها باعث افزايش قابليتهاي آنان براي اشتغال در آينده ميشود بلكه به كارورزان قدرت انتخاب بيشتري در انجام وظايف ارائه شده ميدهد تا بتوانند بهتر به علاقمنديها و گرايشهاي خود در زمينههاي مختلف پي برده و نقاط ضعف و قوت كار خود را ارزيابي كنند.